همیشه دلم می‌خواست توی زندگی‌ام به جایی برسم که اگر کسی منو تحقیر کرد و دست‌کم گرفت اینقدر نمونه‌های زیادی از کار‌های بزرگی که تونستم انجام بدم تو ذهن‌ام داشته باشم، که بدون بهم ریختن اعصابم یه نگاه به طرف بکنم و یه لبخند بزنم (حتما از سر رضایت از خودم) و بعد کسی که تحقیرم کرده رو ترک کنم و برم پی کار خودم.


از اونجایی که دیشب یکی از اعضای فامیل منو جلو بقیه تحقیر کرده و مامانم خیلی ناراحت شده که اینطور درمورد پسرش فکر میکنن این بحث برام یادآور شد.

اما خب وسط نوشتن همین متن سوالی به ذهنم رسید، اصلا چرا ما به اینکه دیگران چه فکری در موردمون میکنن اهمیت میدیم؟

افرادی که نظرشون در مورد ما به هر شکلی که باشه اصلا فرقی نداره.. ولی ما بازم دلمون میخواد اونا فکر های خوبی در موردمون داشته باشن و فکر کنن ما خیلی خفنیم!

اصلا چیه قضیه اش؟


من خیلی خوشحالم که فکرای اون طرف در مورد من همش اشتباهه، خیلی خوشحالم که از بس منو نمی‌شناسه اینقدر منو بی ارزش و ناتوان تصور کرده.. فرض کن فکراش درست بود و من ناراحت میشدم که چرا شخصیت واقعی من به زبون اموده وسط یه جمع ! خیلی خیلی بد میشد..خیلی بد ...